شعر در مورد جامعه

شعر در مورد جامعه ,شعر در مورد جامعه شناسی,شعر در مورد مشکلات جامعه,شعر در مورد زیارت جامعه کبیره,شعر طنز در مورد جامعه,شعر درباره جامعه,شعر درمورد خفقان در جامعه,شعر درباره مشکلات جامعه,شعر طنز درباره جامعه,شعر در مورد خفقان در جامعه,شعر جامعه,شعر جامعه شناسی,جامعه شناسی شعر نیما,جامعه شناسی شعر شاملو,جامعه شناسی شعر فروغ,شعر در مورد جامعه شناسی,جامعه شناسی شعر حافظ,جامعه شناسی شعر نظامی,جامعه شناسی شعر سعدی,جامعه شناسی شعر معاصر,جامعه شناسی شعر نو

شعر در مورد جامعه

در این مطلب سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد جامعه برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید

فقر نبود باد را از خاک خفتان دوختن

فقر چبود؟ بود را از بود عریان داشتن

از برای زاد راه اندر چراگاه صفا

پیش جانان جان بی‌جان خوان بی‌نان داشتن

شعر در مورد جامعه

در کوچه‌های یخ زده بیمار و دربدر

جان می‌دهی و مرگ تو تنها پناه تست

باور مکن که در دلشان می‌کند اثر

این قصه‌های تلخ که در اشک و آه تست

شعر در مورد جامعه شناسی

همه چیز ایـــران عجیب شده

حرف های بیهوده فراوون شده

حرف هایی که خیلی خنده داره

این جامعه خیــلی صحـــنه داره

شعر در مورد مشکلات جامعه

اینجا لباس فاخر و پول کلان بیار

تا بنگری که چشم همه عذرخواه تست

در حیرتم که از چه نگیرد درین بنا

این شعله‌های خشم که در هر نگاه تست

شعر در مورد زیارت جامعه کبیره

امتحان کن فقر را روزی دو تو

تا به فقر اندر غنا بینی دوتو

صبر کن با فقر و بگذار این ملال

زانک در فقرست عز ذوالجلال

شعر طنز در مورد جامعه

جامعه ای که پر شده از لات بـیکاره

بعضی از مردای ایران شدن دو کـاره

اگه زن داری،بگو بچه کم بیاره

تـا نگــی ایــن بـچـه،بـدبیــاره

شعر درباره جامعه

دیدم تو را کنار خیابان که خسته‌ای

در انتظار دست ترحم نشسته‌ای

دیدم به زیر چادر خود آب می‌شوی

وقتی اسیر خسته مرداب می‌شوی

مرداب فقرِ حاشیه از مرگ بدتر است

این یک تراژدیست غم از جنس دیگر است

شیطان بریده نان شبت را نشسته است

گویا به روی غمت چشم بسته است

شعر درمورد خفقان در جامعه

این بــازار پوشکش خیــــلی گـــرونــه

چون بچه خراب کاری میکنه بی بهونه

نــذار بچه ات تو کوچـه تنها بمـونه

اینو میگم چون بد شده این زمونه

شعر درباره مشکلات جامعه

من تو را می‌بینم

استخوانی و پوست

به گدایی رفته‌ای

بر در دشمن و دوست

من تو را می‌بینم

تشنه لب در باران

آنکه نان می‌دهدت

نان تو در کف اوست

خاک تو سفره تو

سفره تو از کیست

سفره دنیا پر

سفره تو خالیست

شعر طنز درباره جامعه

چند شبی است که تب شعر مرا گرفته است

دیگران را نمیدانم،اما دل من بدجور گرفته است

نــــه شاید بدانم بر دیــگران چه میگذرد

مشکلات جامعه بر جوانان سخت میگذرد

شعر در مورد خفقان در جامعه

از جوانی میگویم که شده آینده کشور

گـــــــویا شده تمام امـــید این کشور

جوانانی که در جامـــعه ثبــاتی ندارند

جوانان امروز گاهی روده راست ندارند!

جوانانی که مــدل های خاصــی دارند

مدل مو نــه!ولی اخلاق های عجیب دارند

شعر جامعه

زنی با فقر می‌سازد

زنی با اشک می‌خوابد

زنی با حسرت و حیرت

گناهش را نمی‌داند

شعر جامعه شناسی

عده ای از آن ها دست به جیب پدر هستند

عده دیـــگر هم در حســرت پــــدر هستند

عده ای سوار شاسی بلند هستند

عده دیـگر در آرزوی فرغــون هستند!

چند سـال درس میخوانی،میـــشوی کارمــــند

دیگری ترک تحصیل کرد،با پول پدر شد سودمند!

جامعه شناسی شعر نیما

ای جوان،خرج عروسی شده سنگین

در محضر،زنت را نکن مــهر سنــگین!

ای جوان این حرفا رو حساب است،پند گیر

مشــــکلات جامعه ما ایـــران است،پند گیر

این شعر را سرودم چه دشوارانه!

تــقدیم به برو بچ شـــمع پـروانه  

جامعه شناسی شعر شاملو

ای بینوا که فقر تو تنها گناه تست

در گوشه‌ای بمیر که این راه راه تست

این گونه گداخته جز داغ ننگ نیست

وین رخت پاره دشمن حال تباه تست

شعر در مورد جامعه

بیشتر بخوانید :

شعر در مورد قایق

شعر در مورد قهرمان

شعر در مورد دماغ

شعر در مورد ضرب المثل

شعر در مورد انار